« هوالرئوف »
روز آغازم را
در گهواره سخن نگفته ام...
شبان بی شهاب را
در حرای حریمت
نجوا نکرده ام...
و روز های پرحرارت را
در واحه های مهربانی
شبانی...
اما می دانم
رسالتی بردوش من است !
***
وادی اشتیاق را
تا درخت تکلم
پای برهنه نپیموده ام...
بردستم ستاره نمی روید
غیب نمی دانم !
اما می دانم
رسالت دارم
حتی پیش تر از آنکه
چهل ساله شوم
رسالت دارم
که عاشق بشوم
و روزی که تقدس نگاه تو
ظهور کند
من مبعوث می شوم
که عاشقی ام را
به جهان منتشر کنم...
______
هی...نوشت1:...
هی...نوشت2:...
هی...نوشت3: اللهم عجل لولیک الفرج...